ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

دات بلاگ دات آی آر
ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

سید مرتضی آوینی در مقاله اسلامیت یا جمهوریت؟ :
«جمهوری اسلامی» تعبیری نیست که از انضمام این دو جزء -جمهوریت و اسلامیت - حاصل آمده باشد و چنین دریافتی از همان آغاز بر یک اشتباه غیر قابل جبران بنا شده است. «جمهوری اسلامی» تعبیری است که بنیانگذار آن برای «حکومت اسلامی آن سان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد» ابداع کرده است و تعبیر جمهوری اسلامی اگر چه حد و رسم این نظام را تبیین می کند ، اما در عین حال از اظهار ماهیت و حقیقت آن عاجز است. ذهن انسان امروز به مجرد مواجهه با تعبیر «جمهوریت» متوجه پارلما نتاریسم و انواع دموکراسی می شود، و اما در مواجهه با تعبیر «اسلامیت» هیچ مصداق روشن و یا تعریف معینی نمی یابد، چرا که اسلام ، به مثابه یک نظام حکومتی ، بر هیچ تجربه تاریخی از دنیای جدید استوار نیست. تجربه تاریخی صدر از اول نیز صورتی مدون ندارد و در نسبت با انواع نظام های حکومتی در دنیای جدید تعریف نشده است.

پیام های کوتاه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «احتزاز پرچم اسلام» ثبت شده است

چند صباحی است خبرهایی از داعش از داغترین اخبار خبرگزاری هاست. آن قدر از حملات، کشتارها، بمب گذاری ها و سر بریدن ها شنیده ایم که دیگر برایمان عادی شده است. آن قدر با بوق ها برایمان خوانده اند که دیگر باورمان شده است که این هم «قرائتی» دیگر از اسلام است. راستی مگر چند نوع اسلام داریم؟ تا جایی که یادمان می آید ما دو نوع بیشتر در این بازار نداشتیم: اسلام ناب محمدی(ص) و اسلام آمریکایی. کافی است که اخبار مربوط به گروه داعش در خبرگزاری خانم ملکه* را دنبال کنی، خواهی دید که هر جا صحبت از داعش است قبلش «دولت اسلامی» بودنش را سرمان می کوبد تا یادمان نرود یا بهتر بگویم به یادمان فرو کند. آری چه راحت می شود جبهه مبارزه واحد را با ایجاد جبهه مشابهش و ایجاد تردید در دل های جستجو گر، آن را تضعیف کرد. این جبهه مشابه را در ویترین گذاشته و بگویند انواع اقسام اسلام داریم . آن وقت اسلام مد نظرشان را آن قدر بزرگ جلوه می کنند که در ابتدا آن را ببینیم و پس از دیدن این نوع اسلام، دیگر به اسلام فکر هم نکرد. این را از بطن نامه حضرت آقا هم می توان فهمید. چند نفرمان نگران آن دل های پاکی هستیم که بی خبر از همه جا با نیت خدایی برای جهاد فی سبیل ا...! از آن سوی اقیانوس اطلس به عراق و سوریه سفر می کنند. آنقدر از برادر کشی ها شنیده ایم و کینه ته دلمان جوشیده که دیگر از یاد برده ایم که اینها همان پیاده نظام های دشمن اصلی هستند که جوانان پاک را اغفال می کنند و به بهانه پیاده سازی احکام اسلامی سر قتل گاه می برند.

در این چند سطر قصد نالیدن از خودی را ندارم. اتفاقا برعکس سوال و مطلب اصلی ام با «برادر زوری انقلابمان» - داعش- است. می دانم عده ای به این دو کلمه حقیر (برادر زوری انقلابمان) خرده خواهند گرفت. اما واقعیتی که جهان می بیند همین است. دو برادری که  یکی، این روزها آن قدر به صورت سرطانی رشد کرده است که برادر سالم، دیگر در پشت او گم شده است. حال نوبت به پرسش سوال از دولت اسلامی (داعش)! می رسد: پدران ما 36 سال پیش انقلابی به نام خدا کردند که از نظر حقیر و با نگاهی تاریخی در می یابیم که راحت ترین مرحله انقلاب جهانی همین قسمت بوده. چرا که تداوم و صدورش بسیار دشوارتر از وقوع آن است. اکنون بعد از 36 سال با تمامی فراز و فرود هایی که داشته است ساختارهایی برای اداره جامعه برای خود دست و پا کرده ایم و طی همین 36 سال تلاشی مداوم برای بهبود این ساختار های و هماهنگ و هم سو نمودن آن با آرمان های بلند انقلاب داشته ایم. پس از این سالهای دراز کم کم به این نتیجه رسیده ایم که ممکن است این ساختاری که برای خود برگزیده ایم اصلا در بهترین شرایط نتواند پاسخگوی ما باشد که حضرت آقا آن صحبت معروف خود در کرمانشاه و در جمع دانشجویان** را مطرح فرمودند. چکیده کلام اینکه با گذشت این سالها و انجام این تلاشها ما اکنون جرات آن را نداریم که ساختار و دولت خود را اسلامی بنامیم. نشان به این نشان که در نظریه سیر انقلاب حضرت آقا، هنوز در مرحله دولت اسلامی** هستیم و هنوز به آن حد مطلوب نرسیده ایم که دولت اسلامی برازنده ساختار دولتی ما باشد. حال این گروه اسلامی-خود خوانده- چطور و با کدام ساختارهای حکومتی قصد اداره و حکومت جامعه جهانی را دارد تا بتوان اسلامی نامید. نکند قصد دارد آن ساختاری که 1400 سال پیش و در زمان پیامبر بنا به مقتضیات زمان (که میشد با سرکار آمدن یک فرد در راس قدرت تمامی کارهای حکومتی حل شود) وجود داشت را امروز پیاده کند. با اینکه سران مزدور داعش به خون ما و انقلاب ما تشنه اند، آیا بهتر نبود لا اقل برای اینکه بتوانند حداکثر افراد را سرگرم و دلباخته خود کنند از انقلاب ما درس و تجربه ای کسب می کردند که شعار تا عمل راه بسیار است و شعار دولت اسلامی دادن به همین راحتی ها که فکر می کنند نیست و نیاز به تولید فکر و اندیشه و مهندسی و ایجاد ساختار های متناسب با اهداف دارد و با سر بریدن و بمب گذاری قابل تحقق نیست؟

* خبرگزاری رسمی دولت بریتانیا (بی بی سی) 
** سخنان حضرت آیت الله خامنه ای در جمع دانشجویان کرمانشاه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۹۳ ، ۱۲:۱۲
میم په به

یکی از اساتید در یکی از جلسات می فرمود: "قبل انقلاب فکر میکردم دو چیز بعد انقلاب از جامعه برچیده خو.اهد شد. یکی از آنها فوتبال بود که نشد". او ادامه داد: "فکر میکردم فوتبال ابزار استعماری است". بعد از این جمله ایشان پرسیدم: "استاد الان چطور فکر می کنید؟". ایشان برای پاسخ به این پرسشم به مصاحبه یکی از مدیران فوتبالی استناد کرده و این طور گفت: "مدیران فوتبالی این ورزش را به عنوان یک سرگرمی و راهی برای تخلیه هیجانات جوانان و علاقه مندان جهت جلوگیری از بسیاری از مشکلات اجتماعی میدانند که در این مصاحبه این مدیر پرسشی را مطرح کرده که " آیا در جامعه ما مکان مشابهی وجود دارد که عده ای ساعاتی را در آنجا بگذراند و سرگرم شده و هیجانات خود را تخلیه کند؟"". باید اذعان کرد که در واقع چنین موقعیتی در هیچ مکان و هیچ سرگرمی با این محبوبیت و ضریب نفوذ وجود ندارد اما شایسته است که علاوه بر اشاره به نقاط مثبت( البته محدود) به نقاط پر تعداد منفی آن نیم نگاهی داشته باشیم. امروز با گذشت بیش از 35 سال از آغاز انقلاب جهانی اسلام هنوز نتوانسته ایم دست در ذات فوتبال برده و آن را تسخیر کرده و آن را اندکی با نظامات فرهنگی و نظامات اجتماعی اسلام سازگار کنیم.

شاخص ترین نفعی که فوتبال می توانست در چند دهه گذشته برای انقلاب و در سمت و سوی انقلاب مثمر ثمر باشد بالا بردن نام و پرچم کشور باشد که حتی این هدف نیز آن طور که شایسته است صورت نگرفته است و با این فضای به وجود آمده در فوتبال کشور بعید به نظر می رسد که به راحتی به این هدف نایل شویم.

طرفداران نظری فوتبال در کشور در پاسخ به ادعای عدم کارآمدی و کم فایده بودن فوتبال در کشور و عدم سازگاری آن با روح فرهنگ اسلامی، به استفاده از فوتبال به عنوان ابزار سیاسی برای بالا بردن برد سیاسی در جهان اشاره می کنند که در وضعیت فعلی با وجود سرمایه گذاری های بسیار هنگفت از این نوع استفاده نیز محرومیم.

پس پرسشی عمیق باید در سطح نخبگان و یا حتی عموم افراد جامعه مطرح شود که آیا وقت آن نرسیده است که اندکی در تفکراتمان در مورد فوتبال تجدید نظر کنیم  و یا حتی سازوکاری بهتر و کارآمدتر جهت بهبود و افزایشراندمان آن در جهت رسیدن به اهداف متعالی انقلاب (مثلا استفاده ابزاری از آن در بعد سیاسی و بین المللی) تعبیه گردد؟ نگارنده بسیار حقیرتر از آن است که قصد تعیین تکلیف فوتبال در کشور داشته باشد بلکه مقصودم را میتوان در یک جمله بیان کرد:


"شاید فوتبال چموش تر از آن باشد که به آسانی برای انقلاب رام شود."

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۱۲:۴۸
میم په به