ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

دات بلاگ دات آی آر
ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

سید مرتضی آوینی در مقاله اسلامیت یا جمهوریت؟ :
«جمهوری اسلامی» تعبیری نیست که از انضمام این دو جزء -جمهوریت و اسلامیت - حاصل آمده باشد و چنین دریافتی از همان آغاز بر یک اشتباه غیر قابل جبران بنا شده است. «جمهوری اسلامی» تعبیری است که بنیانگذار آن برای «حکومت اسلامی آن سان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد» ابداع کرده است و تعبیر جمهوری اسلامی اگر چه حد و رسم این نظام را تبیین می کند ، اما در عین حال از اظهار ماهیت و حقیقت آن عاجز است. ذهن انسان امروز به مجرد مواجهه با تعبیر «جمهوریت» متوجه پارلما نتاریسم و انواع دموکراسی می شود، و اما در مواجهه با تعبیر «اسلامیت» هیچ مصداق روشن و یا تعریف معینی نمی یابد، چرا که اسلام ، به مثابه یک نظام حکومتی ، بر هیچ تجربه تاریخی از دنیای جدید استوار نیست. تجربه تاریخی صدر از اول نیز صورتی مدون ندارد و در نسبت با انواع نظام های حکومتی در دنیای جدید تعریف نشده است.

پیام های کوتاه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حفظ اسلام» ثبت شده است

بعد از وقوع انقلاب اسلامی و مطرح شدن ادعای تشکیل حکومت اسلامی پس از قرنها، ساختارهای به ارث رسیده از نظام گذشته که خود از سوغاتی های تمدن غرب بود تا حد ممکن سعی در هماهنگ سازی این ساختارها و نظامات با محوریت ولایت فقیه شد و تغییراتی با نظام گذشته پیدا کرد که تا حدی می توانست (هرچند با راندمان پایین)در مرحله گذار از مدرنیته به سوی تمدن اسلامی پاسخگوی نیازها باشد. اما با گذشت زمان کم کم نشانه هایی از عدم کارآمدی این نظامات نسبتا تغییر یافته شکل گرفت و در سایر نظامات تاثیرات آن احساس شد.

جهت روشن شدن بیشتر این بحث با طرح مصادیق کلی میتوان به مقصود نویسنده رسید. برای مثال صریحا می توان گفت که اسلام برای خود اهداف تربیتی دارد که مقصد نهایی آن سعادت به معنای موفقیت در دنیا و آخرت است حال برای رسیدن به این هدف از سازوکارها و تشکیل ساختارهایی سعی در تحقق این هدف باید استفاده کرد. اما آنچه که اکنون برای تربیت تک تک افراد جامعه اسلامی استفاده می شود برگفته از نظامات تمدن غرب است که به دلیل متفاوت بودن مقصد و هدف تربیتی آن (که صرفا این دنیایی است) ناگزیر نتیجه نهایی آن« بدین صورت خواهد بود که تربیت افراد جامعه اسلامی با تربیت جوامع غربی هیچ تفاوتی نداشته و موجب پذیرفته شدن ارزشهای نظام تمدنی غرب در جامعه اسلامی شده و در نهایت انقلابی که ادعای اسلامیت می کرد در دام تمدنی غربی افتاده و استحاله می گردد و از اسلام ظواهری بیش باقی نمی ماند. البته این مثال یکی از چندین مثال قابل طرح است که میتوان آنها را در جامعه و در بین نخبگان و اهل اندیشه و فکر مطرح کرد. نظامات اقتصادی(نظام بانکداری و ...)، نظامات آموزشی(نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، نهادهای تربیتی و ...)و سایر نظامات اجتماعی و فرهنگی از جمله این مثالهاست که با جرات می توان به تفاوت اهداف در الگوهای نظام تمدن غرب و اسلام اشاره کرد.

با مقدمات ذکر شده می توان به این نتیجه رسید که برای جلوگیری از انحراف و استحاله فرهنگی جامعه به پا خواسته ایران، تا جایی که نهایت این خیزش به نام اسلام و به کام تمودن غرب گردد، باید به فکر تولید فکر و اندیشه های بنیادین جهت طراحی الگوهای مدیریتی جامعه اسلامی بود و به پاسخ گویی به سوالاتی که هر روز در عرصه های گوناگون مطرح میشود پرداخت. سوالاتی از این سنخ که "آیانظام بانکداری موجود در کشور با هدف نهایی اسلام که تعالی انسان است متناسب است؟"، "آیا نظام سیاسی ما با آن هدف تناسبی دارد؟"، "نسبت نظام آموزشی فعلی ما با نظام آموزشی ایده آل چگونه است؟". عده ای از متفکران اسلامی ادعای تفاوت و یا حتی تقابل نظام های مختلف موجود با نظامات ایده آل (مد نظر اسلام) دارند که علاوه بر نقد و رد ساختارهای مدیریتی کنونی جامعه به پاسخ دهی این سوالات جهت بهبود وضعیت جامعه و افزایش رت=اندمانت و در نهایت رسیدن به الگوی مورد نظر اسلام می پردازند.

سالها قبل مقام معظم رهبری از حرکت و جنبشی نام بردند به نام "جنبش نرم افزاری تولید علم" که حرکتی جهت تولید نرم افزارهای(به معنای ساختارها، نظام ها و سازوکارها)بنیادین مورد نیاز اداره جامعه اسلامی بوده و نخبگان جامعه با نقد و بررسی افکار و نظریات مطرح تلاشی برای نظریه پردازی در مورد مسائل مختلف و ارائه الگوی کامل و جامعی برای اداره جامعه ما و یا حتی سایر جوامع بشری به سوی اهداف توصیه شده دین اسلام انجام میدهند. در صورتی که این جنبش فراگیر نشده و یا با وجود تلاش، به الگوی جدیدی برای اداره امور مختلف بشری نرسد به دلیل آشکار شدن ضعفهای فراوان نظامات و الگوهای غربی الگوهای دیگری توسط سایر گروه ها با ارزشهای غیر دینی به جهان ارائه خواهد شدکه با پذیرفتن این الگوها آسیب ها و ضعف های آن در جامعه آشکار شده و باعث انحراف انقلاب اسلامی از مسیر خود (تشکیل تمدن اسلامی) به سوی هضم شدن در دل تمدن غرب می گردد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۲
میم په به
متن زیر خلاصه ای از کتاب "امت و امامت" دکتر علی شریعتی است که بعد از انقلاب مغضوب روشنفکران قرار گرفته و دیگر منتشر نشده است. چرا که این کتاب گویای بسیاری از حقایق درباره این بزرگوار است.



این متن توسط استاد بزرگوار جناب دکتر جوادی فام-استاد فلسفه و دروس معارف- از کتاب مذکور که به گفته خودشان قبل از انقلاب تهیه کرده بودند، خلاصه نویسی شده است:

 منِ غیر نظامی، علی شریعتی، متهم به هر اتهامی که میتوان بزبان آورد، معتقدم به:

1-    یگانگی خدا.

2-      حقانیت همه انبیا از آدم تا خاتم.

3-      رسالت و خاتمیت حضرت محمد (ص).

4-      وصایت و ولایت و امامت علی بزرگوار.

5-      اصالت عترت بعنوان تنها باب عصمت برای ورود به قرآن و سنت.

6-      اعلام وصایت و امامت علی بوسیله پیغمبر نه تنها در غدیر خم بلکه در 21 مورد دیگر.

7-      شوری که یک اصل اسلامی است.

8-      پیغمبر اسلام دارای دو رسالت بود یکی ابلاغ وحی (نبوت) و دیگری بنیاد امت (امامت).

9-      اما تاریخ، بر اساس خواست پیغمبر و پیش بینی وی پیش نرفت و از سقیفه به بعد کم کم منحرف شد و اسلام در تاریخ دو مسیر جداگانه گرفت:

- تسنن اسلامی که در طبقه حاکم جریان یافت.

- و تشیع اسلامی که در طبقه محکوم در میان مردم مظلوم و عدالتخواه جریان یافت.

10-   خلافت در تاریخ پیروز شد و امامت تحقق اجتماعی نیافت و غیبت پیش آمد.

11-   عصر غیبت (از غیبت امام آخرین تا ظهور آخرالزمان) عصر مسئولیت رهبری اجتماعی مردم است و دوران انتخاب رهبر به عنوان مقام ( نیابت امام) بوسیله مردم.

12-   اصل انتظار فرج بعد از شدن، بعنوان انتظار ، مذهب اعتراض به عنوان یک فلسفه جبر تاریخ، زوال قطعی نظام ظلم اجتماعی و تبعیض طبقاتی بر خلاف آنچه می گویند، اعتقاد به اینست که هر وقت مردم در برابر ظلم حاکم در عالم قیام کردند قائم میرسد، و اینکه امام موعود منتظر مصلح قائم به شمشیر منتقم عدالت گستر آزادی بخش مردم جهان، در واقع منتظر ماست.

13-   توحید و نبوت و معاد سه اصل دین است به معنای اعم زیرا اگر هریک از این سه کم باشد دین نیست، و اسلام قرآن، دو اصل امامت و عدالت را اضافه دارد و شیعه هیچ نیست جز اسلام یعنی قرآن و سنت.

14-   معتقد به تقلید (به معنی تقلید مردم از متخصص در فروع عملی، فروع دین، احکام فقهی، یعنی تقلید فنی تخصصی یا علمی، نه عقلی و فکری و نه در اصول اعتقادی).

15-   به تقیه (نه از ترس، برای حفظ ایمان. نه تقیه فرد غیر مسئول و بیکاره بلکه تقیه افرادی که در راه ایمان و پیروزی حق، عدالت و امامت تلاش میکنند. در برابر دشمن یعنی اصل رازداری در مبارزه و نیز تقیه شیعه در جامعه بزرگ اسلامی در برابر مسلمانان اهل سنت برای جلوگیری از جنگ مذهبی، تعصبات فرقه ای و تفرقه و برای ایجاد وحدت اسلامی در قبال دشمن مشترک).

16-   به اجتهاد یعنی کوشش علمی آزاد افراد متخصص برای جستجوی دائمی حقایق اسلامی و تکامل در فهم اسلام و پاسخگوئی به مسائل جدید و شرایط متحول زمان و جامعه، نیازها و دشواریهای ویژه هر عصر و نسلی.

17-   به مرجعیت علمی و به نیابت امام برای رهبری فکری، اجتماعی و بسیج نیروها و بکارگیری امکانات در راه پیروزی دین خدا و زندگی خلق و آگاهی مردم نسبت به عقیده شان و سرگذشتشان.

18-   به پرداخت زکات و سهم امام برای تامین بودجه اقتصادی در راه اداره تشکیلات علمی و اجتماعی و تحقق برنامه ها و هدفهای علمی جامعه شیعی.

19-   به برگزاری مراسم محرم، عاشورا، ذکر، احیای خاطره ائمه و تشکیل مراسمات و جلسات مذهبی و حتی اشک، نه بعنوان یک سنت موروثی طبق معمول شنوائی، بلکه برای آموزش توده مردم، آگاهی جامعه و زنده نگهداشتن همیشگی مکتب شهیدان، نه فقط برای عزاداری زیرا که کسی نمرده است، شهیدان زنده جاوید اند و وحی حاضر هستند و عزادار نمیخواهند، پیرو می خواهند. شیعه به معنی پیرو علی است و پیرو حسین و زینب و خاندان پیغمبر و پیرو یک عمل عینی است نه پرستش که بر خلاف توحید است و نه حتی عشق تنها که بی شناخت و بی عمل یک امر عاطفی است.

20-   به توسل و شفاعت پیغمبر و ائمه و حتی خاک شهید بزرگ راه حقیقت، حریت و عدالت، حسین. نه به این معنی که عامل کسب نجات ناشایسته باشد بلکه برعکس عامل کسب شایستگی نجات اند.

21-   به نیایش نه بعنوان وسیله تخدیر و جانشینی بر عمل و مسئولیت راه نجات فردی و راه فردی نجات بعنوان عامل نیرومندی در پرورش ارزشهای متعالی انسانی.

22-   و بالاخره بعنوان روشنترین جهت و شدت و معنی ایمانم به تشیع علوی یعنی تشیع شهادت نه عزا، تشیع سرخ نه سیاه.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۷
میم په به

با رخ دادن رنسانس در اروپا و فرارسیدن دوران -به اصطلاح- روشنگری و نفی دین در این دوره، غرب پا به عرصه جدیدی گذاشت و –به اصطلاح- به پیشرفتهایی دست یافت و توانست ارزشهای خود را نظام بندی کرده و برای اداره جوامع بشری ساختارهایی را طراحی کند. در این دوره ایدئولوژی بلکه ایدئولوژی های گوناگونی برای اداره جامعه ارائه شد که در اثر احساس نیاز، به این نیاز پاسخ داده شد که لیبرالیسم، مارکسیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، مارکسیسم و ...در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از معروفترین این پاسخ ها می باشد.

با هجوم استعماری (به روش کهن) برای تسخیر کل جهان و تحمیل فرهنگ و ارزشهای دور شده از وحی خود به کل جهان تلاشی برای تزریق این مکاتب مختلف سیاسی، اقتصادی و مبانی حقوقی را به سایر ملل جهان صورت پذیرفت و به تبع این واقعه نیز فرنگی ها در میان ملل اسلامی نیز وارد شدند و این ملل تحت تاثیر –به اصطلاح- ترقی های آنان راهکار را در قبول این نظامات وارداتی دیده و ناگزیر از پیاده نمودن این نظامات شدند و مراکز دینی و علمی ملل اسلامی که در طی قرون گذشته آن نشاط کافی را از دست داده بودند، در مقابل مسائل جدید توانایی پاسخگویی درخور و مناسب برای تقابل با این ارزشهای بیگانه را نداشتند. به همین دلیل زمینه با جا افتادن و تبدیل آنها به جز غیر قابل تشکیک جامعه فراهم شد. این به معنی آن بود که حتی در صورتی که افراد واقع در راس این ساختارها دین مدار باشند هم نمیتوانند احکام و روح دین را از تعرض این ساختارها مصون نگهدارند و روح این ساختارها، خود را به احکام دینی تحمیل خواهد نمود و در حقیقت تعبد الهی در سطح و بعد اجتماعی عملا غیر قابل ادا می شود و عبادت تنها به حوزه فردی تنزل پیدا خواهد نمود و فرد دین مدار هر چه تلاش کند ساختارها اجازه و مجال گسترش دین در سطح اجتماعی را نمی دهد. چرا که روح این ساختارهای بوجود آمده در غرب –درخوشبینانه ترین حالت- اگر با دین ضدیت نداشته باشند هم با دین غیریت داشته و سمت و سوی آن بر خلاف دین میباشد. با وقوع انقلاب اسلامی و مطرح شدن دوباره دین در سطح اجتماع و بعدها با اعلام جنبش نرم افزاری و تلاش برای ارائه نظامات مورد نیاز برای اداره جامعه اسلامی و حتی در مقیاس فراتر جامعه جهانی نیازی در حوزه های علمیه علوم دینی احساس شد تا مسائل مستحدثه گوناگون و روزانه اداره جامعه اسلامی را با مبانی اسلامی حل شده و راهکار مناسب را ارائه دهند که در نهایت منجر به تحقق شعارها و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی شود. با توجه به این دیدگاه، حوزه های

علمیه بار سنگینی بر عهده دارند و وظیفه ارائه نظامات گوناگون برای اداره جامعه جهانی بشر بر دوش آنان سنگینی می کند. به گونه ای که حتی اگر فردی که در راس این نظامات اجتماعی قرار گرفته، هم دین دار نباشد، با توجه به این که این نظامات از دل دین بیرون آمده است، تاثیر چندانی در اجرای دستورالعملهای آن نخواهد داشت.

نقطه نهایی تشکیل و قرار گرفتن آنها در محل مناسب به مثابه اجزای یک پازل، تشکیل تمدنی اسلامی خواهد بود که رابطه ای قابل بحث با حکومت عدل مهدوی خواهد داشت. لذا برای تنظیم و ارائه این ساختارها و نظامات به فقهی تحت عنوان فقه حکومتی نیاز داریم و به نظر جزو ضروریات تشکیل جامعه ای بر اساس اسلام می رسد.البته در این که آیا فقه حکومتی برای رسیدن به تمدن اسلامی کافی است و یا به فقه تمدنی نیاز داریم، صاحب نظران نظرات مختلفی را بیان داشته اند که مجال بحث در این مقال وجود ندارد.

سایت های مرتبط با این مطلب:

پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میر باقری

تمدن اسلامی; معرفی اندیشه های استاد سید محمد مهدی میرباقری

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۲۷
میم په به

انقلاب اسلامی نقطه شروع تغییر سرنوشت بشریت بود و تنزل دادن این انقلاب به انقلاب آب و نان ظلم بزرگی است. دشمنان اسلام این موضوع را خوب درک کرده اند و با فشار اقتصادی سعی دارند این نهضت منتهی به ظهور را به شکست بکشانند که البته توهمی بیش نیست. در اینجاست که با هوشیاری تمام بحث اقتصاد مقاومتی مطرح می شود تا دست طلب به غرب و شرق دراز نکنیم و به سخن گهر بار امام, جامه عمل بپوشانیم که فرمودند:

«ما باید با تمام توان کوشش کنیم تا مردم متوجّه گردند که میشود روی پای خودمان بایستیم؛ میشود در مقابل شرق و غرب از فرهنگ و حیثیّت ملّی اسلامی‌مان دفاع کنیم و میتوانیم دنیای مادّی را شکست دهیم و پرچم لا اِلهَ اِلّا‌الله وَ مُحَمَّداً رَسُولَ‌الله را در تمامی دنیا به اهتزاز درآوریم».


اما ظاهرا هنوز عده ای از خادمین بی جیره و مواجب استکبار در داخل پیدا می شوند که مدرنیته را اوج آرمان خود می دانند و به تبع آن نوع نگاهشان به اقتصاد متفاوت است امام شرابط به گونه ای بوده است که برنامه هایشان را نتوانسته اند به طور کامل به اجرا درآورند تا در سیاست به مرحله لیبرال دموکراسی و در اقتصاد به اقتصاد بازار آزاد دست یابند ولی با کمال تاسف زمان به گونه ای پیش رفته است تا اقتصاد مملکت به دلیل فشار و تحریم اقتصادی و سو مدیریت داخلی با مشکلی مواجه شود و این مطلوب نبودن وضعیت اقتصادی زمینه را برای سر دادن شعار واحد توسط هر دو گروه حزب اللهی و روشنفکر مساعد کرده و روشنفکران متظاهر به مظاهر دنیای مدرن در مقوله ای به نام ضرورت مصرف کالای ملی با نیروی های جبهه حزب الله به شعاری واحد دست یافته اند.


ای کاش که چنین بود- که چنین نیست - .وقتی به عمق شعار های هر دو گروه فرو می رویم یک تفاوت اساسی بین باطن شعار مشترک هر دو گروه را حس می کنیم: یکی این شعار را با هدف قطع وابستگی به بیگانه و استکبار سر می دهد و برای حفظ عزت مذهبی تلاش میکند و دیگری در کلاس درس دانشگاه کشوری اسلامی بی شرمانه می گوید: «من خودروی ایرانی سوار می شوم زیرا اگر کارگران کارخانه ایران خودرو از کار بیکار شوند امنیت شغلی مرا تهدید خواهند کرد».

یکی فی سبیل الله و با هدف گسترش توحید و برای مبارزه با کفر و شرک از تولید ملی حمایت می کند و دیگری فی سبیل نفسه برای از دست ندادن شغل شریفش!!!

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۲ ، ۱۵:۱۴
میم په به
«رفتار های تبلیغاتی و انتخاباتی باید یک الگو باشد و شکلی از کار ارزشی را ارائه دهد»

jalily-galam.blog.ir
این جمله یکی از توصیه های سعید جلیلی به اعضای ستاد انتخاباتی اش می باشد که ساعاتی پیش از سفر ایشان به استانبول در جمع اعضای ستاد تبلیغاتی شان بیان شده است.

این نوع نگاه به انتخابات که ایجاد سبک جدیدی از تبلیغات برای آینده و دوره های بعد انتخابات است که باید در بین کاندیدا های منسب های مختلف فرهنگ سازی شود. البته یک روی این سکه کاندیداهای میباشد و روی دیگر سکه عموم مردم میباشند که باید به نحوه تبلیغات کاندیداها باید توجه کنند.
مردم باید توجه کنند که نوع نگاه کاندیداهای مورد نظرشان به تبلیغات چگونه است؟
باید توجه داشته باشند که هزینه تبلیغات چگونه تامین می شود؟
و از همه مهمتر نحوه فعالیت فعالین تبلیغاتی کاندیداها چگونه است؟
از نظر بنده موردآخر از همه موارد مهمتر میباشد چرا که باید در نوع فعالیت اعضای ستاد و حامیان کاندیداهای مورد نظر تجدید نظر صورت گیرد و شکل جدیدی از نوع تبلیغات و فعالیت صورت پذیرد. برای این منظور باید کمی عمیقتر را دید. منشا این تحول در نوع نگاه به انتخابات می باشد. انتخابات را با این نگاه باید دید که «باید فردی اصلح را برای پیشبرد اهداف اسلام و انقلاب انتخاب می کنیم تا ارزش های اسلامی را احیا و از آنان حفظ و پاسداری نماید». در این صورت چگونگی فعالیت ما در عرصه انتخابات دچار تغییرات احتمالی خواهد بود زیرا این نوع نگاه با نگاهی که در اعضای ستاد برخی کاندیدا ها وجود دارد متفاوت است و بعضا شاهد منفعت طلبی های شخصی در تبلیغات کاندیداها هستیم. این نوع نگاه منفعت طلبانه شخصی یا گروهی و صرفا مادی به کاندیداها تقریبا تفاوتی با نوع حمایت و تبلیغ به شکل غربی وجود ندارد و در واقع هر کاندیدایی که جیب و شکم و... شخص را بهتر تامین نماید از او حمایت خواهد کرد. از نظر نویسنده این نوع نگاه قطعا شیطانی ست و باید متحول شود و الهام گرفته از نوع فعالیت جهادی باشد. به تبع این نوع نگاه هیچ هزینه ای از طرف کاندیداها برای تبلیغات صرف نخواهد شد و هزینه ضروری که بسیار اندک و کمتر از هزینه های فعلی است از بین حامیان و فعالین _ که تحقیقاتی انجام داده اند به اصلح رسیده اند و در پیش خدا حجت شرعی دارند _ جمع آوری خواهد شد. با اجرای این نوع سبک یاد خاطره نحوه اداره جنگ در طول 8 سال دفاع مقدس زنده خواهد شد و آن روحیه ارزشی و جهادی برای حفظ اسلام در تبلیغات انتخاباتی بروز خواهد کرد.

durbin be dast-galam.blog.ir
این مسئله نوع نگاه به تبلیغات انتخاباتی بود. در ادامه به نحوه الگوسازی این نوع نگاه و فعالیت برای آینده انقلاب می پردازیم. برای اینکه کیفیت تبلیغات و فعالیتی که در ستاد دکتر جلیلی _ که همه ی دست اندرکاران به صورت داوطلب و بدون مزد و وعده و وعید _ صورت می گیرد به صورت الگویی برای تبلیغات انتخاباتی در همه دوره های انتخابات گردد اولا نیاز به ثبت این فعالیت ها و در ثانی نیاز به فرهنگ سازی در بین مردم می باشد. منظور از فرهنگ سازی یعنی باید به این سطح از درک رسید که کاندیدایی که شعار پوپولیستی برای عوام فریبی نمیدهد و در تبلیغات و مناظرات و سایر فعالیت ها اوج تقوا را حفظ می کندو از حاشیه سازی دوری می کند و در برابر مشکلات و اشرافیت گروهی بر اکثریت مقابله می کند و با آنان مخالف است و سر سازش با آنان ندارد آن فرد مطمئنا درد مردم را بهتر حس کرده و با وعده های آنچنانی سطح توقع مردم را بالا نمی برد و کار را برای مسئولین آینده کشور با ایجاد توقعات کاذب و اضافی سخت نمی کند.
اقدام دیگری که باید در این راستا صورت گیرد این است که باید در ستاد ها و در برنامه های انتخاباتی حامیان و فعالین جناب دکتر جلیلی در همه نقاط افرادی به عنوان «دوربین به دستان!» گماشته شوند تا اقداماتی را که می تواند در الگو سازی تبلیغاتی و فعالیت های انتخاباتی موثر و مفید باشد ثبت گردد.


«باید توجه داشت که هدف از انتخابات در نهایت حفظ اسلام است . اگر در انتخابات حریم مسائل اسلام رعایت نشود چگونه منتخب حافظ اسلام می شود. باید سعی شود تا خدای ناکرده به کسی توهین نگردد» . امام خمینی(ره)
۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۸:۴۵
میم په به