ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

دات بلاگ دات آی آر
ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

سید مرتضی آوینی در مقاله اسلامیت یا جمهوریت؟ :
«جمهوری اسلامی» تعبیری نیست که از انضمام این دو جزء -جمهوریت و اسلامیت - حاصل آمده باشد و چنین دریافتی از همان آغاز بر یک اشتباه غیر قابل جبران بنا شده است. «جمهوری اسلامی» تعبیری است که بنیانگذار آن برای «حکومت اسلامی آن سان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد» ابداع کرده است و تعبیر جمهوری اسلامی اگر چه حد و رسم این نظام را تبیین می کند ، اما در عین حال از اظهار ماهیت و حقیقت آن عاجز است. ذهن انسان امروز به مجرد مواجهه با تعبیر «جمهوریت» متوجه پارلما نتاریسم و انواع دموکراسی می شود، و اما در مواجهه با تعبیر «اسلامیت» هیچ مصداق روشن و یا تعریف معینی نمی یابد، چرا که اسلام ، به مثابه یک نظام حکومتی ، بر هیچ تجربه تاریخی از دنیای جدید استوار نیست. تجربه تاریخی صدر از اول نیز صورتی مدون ندارد و در نسبت با انواع نظام های حکومتی در دنیای جدید تعریف نشده است.

پیام های کوتاه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «صحیفه امام» ثبت شده است

سخن از فرهنگ و اقتصاد است. فرهنگی که به مثابه فضای تنفسی است و ‏"‏مهمتر از اقتصاد" و با اینکه با چشم دیده نمیشود بر هر معادله تاثیر گذاشته و از هر معادله ای تأثر میپذیرد.

vezarate farhang-galam.blog.ir

مقصود ما از فرهنگ آنی نیست که در ترکیب وزارت "فرهنگ و ارشاد اسلامی" قالب کرده اند و این دو اشتراک لفظی هستند چرا که وزارت فرهنگ وظیفه خود را در حفظ و نگهداری چند فیلم، کتاب،تلاش برای بازگشایی "خانه" های توقیف شده و بزرگداشت و تکریم چند شخصیت-که میگویند هنرمندند- تعریف کرده است. پس انتظار فرهنگ آفرینی و تغییر و تحول و زمینه سازی برای مقبولیت صورت فکری جدید[1] از این وزارت نباید داشت. به نظر میرسد بخشی از نارسایی هایی که در زمینه فرهنگ در جامعه احساس میشود ناشی از این امر است که مسئولین و متولیان به فرهنگ همچون مقوله ای بخشنامه ای و جشنواره ای نگاه میکنند. در این دوران گذار باید به فکر راهها و روشهای جدید برای موضوع فرهنگ و فرهنگ سازی و کار فرهنگی بود. اگرچه پیش از این بر ضرورت ضمیمه سازی پیوست فرهنگی طرح ها از سوی حضرت آقا تاکید شده است ولی آنچه که مشاهده میشود مسامحه در این اقدام است و از نظر نگارنده دلایل آن عدم توجیه مدیران و برنامه ریزان در ضرورت تهیه و تدوین این پیوست و یا در صورت تدوین عدم اجرای صحیح آن است.

vazir e farhang-jannati-galam.blog.ir

اگرچه در این سال که موضوع فرهنگ به موضوع داغ تبدیل شده و وزارت فرهنگ خود را تنها مخاطب سخنان آقا در مورد فرهنگ میداند و در سخنرانی های مختلف بر سنگینی بار مسئولیت این وزارت خانه تاکید میکند اما مخاطبین این سخنان کلیه وزرا، مسئولین، مدیران، برنامه ریزان و حتی میتوان گفت تک تک افراد جامعه هستند. اگر فرهنگ را همچون اتمسفر و فضای تنفسی بپذیریم کوچکترین عملمان- که تنفس است-را در این فضا تاثیرگذار خواهیم دانست و نمیتوانیم هر عملی را بدون ملاحظه و با این استدلال که سازمانی به نام "محیط زیست" مسئول سلامت جو و هوای مورد نیاز بشر است، انجام دهیم.

sal 93-galam.blog.ir

همانطور که در دوران دفاع مقدس جنگ در راس امورات قرار داشت[2] و در تمام وزارت خانه های دولت، کارها با هدف تامین نیازهای جنگ و با رویکرد تسهیل مشکلات آن بود و مردم امور جنگ را تا حدود زیادی پشتیبانی میکردند و علاوه بر آن همه ایثاری که جوانان و رزمندگان در خط مقدم جبهه ها میکردند حتی در مواردی در شهرها شاهد فداکاری هایی در حیطه اقتصادی بودیم، امروز نیز باید با چنین عزمی به عرصه فرهنگ و اقتصاد تاخت و این میدانها را فتح کرد. آنچه که این مقدمات ایجاب میکند اینکه تنها مسئول فرهنگ سازی و حفظ و حراست از فرهنگ و هویت اسلامی-ایرانی، وزارت فرهنگ و ارشاد نیست و حتی در صورت اصلاح ساختار و باز تعریف وظایف این وزارت خانه، این نهاد توانایی چنین امری را ندارد و باید به فکر تغییر و اصلاح ساختار کلیه وزارت خانه های دولت بود. برای مثال باید وزارت خانه هایی با نامهای وزارتخانه اقتصاد و ارشاد اسلامی، جهاد کشاورزی و ارشاد اسلامی، نفت و ارشاد اسلامی،علوم تحقیقات و ارشاد اسلامی و ... ایجاد نمود.

پی نوشت ها:

[1] تعریف دکتر احمد فردید از انقلاب: انقلاب یعنی از بین بردن صورت فکری غالب و تثبیت صورت فکری جدید.

[2]... و الآن ما کارمان آنى که در رأس امور است همه مى‏دانید که الآن جنگ است... صحیفه امام    ج‏17    254

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۲
میم په به

اولین سفر رییس جمهور محبوب کشورمان به نیویورک برای شرکت در جلسه عمومی سازمان ملل با تمامی حرف ها و حدیثها به پایان رسید و جنجالها و انتقاداتی به دلیل بعضی رفتار های ایشان از سوی طیف مقابل جریان حاکم  و مقامات ارشد بر پا شد. آنچه که این انتقادات را برانگیخت ماجرای تماس تلفنی آقای روحانی با رییس جمهور امریکا بود که فارغ از اینکه کدام یک از طرفین آغازگر این تماس بوده اند و صرف تماس تلفنی خود قابل تامل است و حداقل آسیب آن کاهش وجهه انقلابی ایران است که این ادعا را می توان در برنامه های ویژه ای که رسانه های جهان با عناوینی چون HISTORIC PHONE CALL (تماس تلفنی تاریخی) به موضوع تماس بین طرفین می پرداختند و همچنین با جوسازی های روزنامه ها و سایتهای داخلی حامی جریان حاکم، اثبات کرد.

این در حالیست که صفت انقلابی بودن و انقلابی ماندن و انقلابی گری مورد تاکید رهبر معظم می باشد. بعلاوه استراتژیست ها و ژورنالیست های ایالات متحده این تماس تلفنی و اقدامات عادی سازی رابطه با این کشور را حاصل تحریم های گسترده علیه ایران دانسته و بر افزایش آن حکم می کنند. با این همه، اقدامات رییس جمهور محترم و از جمله تماس تلفنی را با توسل به راهبرد نرمش قهرمانانه می توان توجیه کرد ولی ازآنچه که نمی توان گذشت اظهارات ایشان ]جناب ریسس جمهور[ پس از بازگشت به میهن و در حاشیه جلسه هیات دولت هدف از قبول تماس تلفنی آقای اوباما را چنین بیان کرد:

«صحبت این بود که مثلا ملاقات چند دقیقه‌ای بین ما در یکی از راهروهای مجمع عمومی سازمان ملل و یا در حاشیه یکی از جلسات انجام شود، البته من موافق این نبودم و این موضوع نیز عملی نشد.»

روحانی ادامه داد: «بحث‌ها در این زمینه ادامه داشت و بعد از روز سه‌شنبه جوی در رسانه‌ها بخصوص رسانه‌های آمریکایی ایجاد شد مبنی بر این‌که ایران در این سفر آمریکا را تحقیر کرده است و یا این‌که روحانی دست رد به اوباما زده است و کاخ سفید تحقیر شد. من از این حرکت و روند رسانه‌ها که شاید بخشی از آن طبیعی بود و بخشی از آن را مخالفین و صهیونیست‌ها دامن می‌زدند، خوشحال نبودم؛ چرا که اساسا بحث تحقیر نیست و من در مصاحبه‌ای که انجام دادم به این موضوع اشاره کردم. درخواست ملاقاتی بود، ما با ملاقات مشکلی نداشتیم، ولی مقدمات و شرایط لازم در این زمینه فراهم نشد.»

آنچه که از این جمله برداشت می شود این است که ایشان موافق تحقیر مستکبری همچون امریکا نیست و خدای ناکرده هرگز این چنین قصدی ندارد و علت قبول تماس تلفنی این بوده است تا به کدخدای دنیا نشان دهد ایران بچه خوبی است و هیچ کاری- از جمله تحقیر- با هیچ کشوری ولو ستمگر یا مستکبر ندارد و سرش مشغول خود است.

بنده قصد تبیین استراتژی یا نصیحت و انتقاد ندارم وصرفا جمله ای را یاد آوری می نمایم:

«ریشه کن شدن استکبار، مقصد انبیا.»

«همه انبیا آمدند و با قلدرها دعوا کردند. البته آنهایى که مى‏خواهند انبیا را قبول نکنند و وابستگان به انبیا را محکوم کنند، آنها مى‏گویند که دین براى این است که مردم را تخدیر کند، اینها تخدیر مى‏کنند و قدرتهاى بزرگ مى‏چاپند. ولى هرکس نگاه کند به سیره انبیا از صدر عالم تا حالا، مى‏بیند که آنى که اطراف انبیا جمع شدند مظلومها هستند، آنى که مقابل انبیا بودند قلدرها بودند. ما هیچ نبى‏اى را سراغ نداریم که با یک قلدرى ساخته باشد به ضد ملت خودش. و هیچ وصى نبى‏اى را سراغ نداریم که ساخته باشد به ضد ملت خودش. این سیره انبیا از صدر عالم تا زمان خاتم همین بوده است که در مقابل این قدرتهایى که ظالم بودند- منتها هر کدام در یک محیطى بودند- از آنجا شروع کردند. حضرت موسى در یک محیطى بوده از آنجا شروع کردند. لکن مقصد این بوده است که ریشه استکبار را از جهان بکنند و مردم را از این ظلمهایى که بر ایشان مى‏شود نجات بدهند. از این جهت، دو طایفه به شما توجه دارند: یک طایفه مستکبرین و سودجوها و طوایفى که به آنها وابسته هستند. آنها را توقع نداشته باشید که با شما صلح بکنند، آنها هم نخواهند صلح کرد. آنها همه‏شان همان برنامه «فرعون» ها را دارند که سر سازش هیچ ندارند و یک دسته هم مستضعفین جامعه هستند که اکثریت و یک اکثریت محروم هستند، این دسته هم با شما هستند ...»

صحیفه امام    ج‏15   ص 507   

 

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۲ ، ۱۶:۳۹
میم په به