منتظرم، منتظرم تا بخواند مرا
هر دری که میبینم میکوبمش را
اینجا دری هست، نه، درهایی
درهایی که تویی طلبش حسینا
که من رو سیاه بپیماید چهلمین روز
خسته، گریان، پای پیاده از نجف تا به کرب و بلا را
میدانی، خبرداری، دست و پایم بسته ست*
در را بگشا و نظری کن، مرا برها
برها زین حال پژمرده ام که آن روز
تویی و پای پیاده ام مرا شفا
اکنون بر دری ز ابواب الحوائج**
نشستم و باز گفتم درد دل را با شهدا
که رفتید و رسیدید به قافله عشق
مسیر عشق، رفتگان گویند، که این عصرست اربعین تا به کرب و بلا
ناشیانه ای از یک سرباز
*خدمت سربازی مانع از زیارت اربعین است
**دو شهید گمنام مدفون در محوطه پادگان امام علی(ع) قم