ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

دات بلاگ دات آی آر
ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

سید مرتضی آوینی در مقاله اسلامیت یا جمهوریت؟ :
«جمهوری اسلامی» تعبیری نیست که از انضمام این دو جزء -جمهوریت و اسلامیت - حاصل آمده باشد و چنین دریافتی از همان آغاز بر یک اشتباه غیر قابل جبران بنا شده است. «جمهوری اسلامی» تعبیری است که بنیانگذار آن برای «حکومت اسلامی آن سان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد» ابداع کرده است و تعبیر جمهوری اسلامی اگر چه حد و رسم این نظام را تبیین می کند ، اما در عین حال از اظهار ماهیت و حقیقت آن عاجز است. ذهن انسان امروز به مجرد مواجهه با تعبیر «جمهوریت» متوجه پارلما نتاریسم و انواع دموکراسی می شود، و اما در مواجهه با تعبیر «اسلامیت» هیچ مصداق روشن و یا تعریف معینی نمی یابد، چرا که اسلام ، به مثابه یک نظام حکومتی ، بر هیچ تجربه تاریخی از دنیای جدید استوار نیست. تجربه تاریخی صدر از اول نیز صورتی مدون ندارد و در نسبت با انواع نظام های حکومتی در دنیای جدید تعریف نشده است.

پیام های کوتاه

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قلم» ثبت شده است

متن زیر خلاصه ای از کتاب "امت و امامت" دکتر علی شریعتی است که بعد از انقلاب مغضوب روشنفکران قرار گرفته و دیگر منتشر نشده است. چرا که این کتاب گویای بسیاری از حقایق درباره این بزرگوار است.



این متن توسط استاد بزرگوار جناب دکتر جوادی فام-استاد فلسفه و دروس معارف- از کتاب مذکور که به گفته خودشان قبل از انقلاب تهیه کرده بودند، خلاصه نویسی شده است:

 منِ غیر نظامی، علی شریعتی، متهم به هر اتهامی که میتوان بزبان آورد، معتقدم به:

1-    یگانگی خدا.

2-      حقانیت همه انبیا از آدم تا خاتم.

3-      رسالت و خاتمیت حضرت محمد (ص).

4-      وصایت و ولایت و امامت علی بزرگوار.

5-      اصالت عترت بعنوان تنها باب عصمت برای ورود به قرآن و سنت.

6-      اعلام وصایت و امامت علی بوسیله پیغمبر نه تنها در غدیر خم بلکه در 21 مورد دیگر.

7-      شوری که یک اصل اسلامی است.

8-      پیغمبر اسلام دارای دو رسالت بود یکی ابلاغ وحی (نبوت) و دیگری بنیاد امت (امامت).

9-      اما تاریخ، بر اساس خواست پیغمبر و پیش بینی وی پیش نرفت و از سقیفه به بعد کم کم منحرف شد و اسلام در تاریخ دو مسیر جداگانه گرفت:

- تسنن اسلامی که در طبقه حاکم جریان یافت.

- و تشیع اسلامی که در طبقه محکوم در میان مردم مظلوم و عدالتخواه جریان یافت.

10-   خلافت در تاریخ پیروز شد و امامت تحقق اجتماعی نیافت و غیبت پیش آمد.

11-   عصر غیبت (از غیبت امام آخرین تا ظهور آخرالزمان) عصر مسئولیت رهبری اجتماعی مردم است و دوران انتخاب رهبر به عنوان مقام ( نیابت امام) بوسیله مردم.

12-   اصل انتظار فرج بعد از شدن، بعنوان انتظار ، مذهب اعتراض به عنوان یک فلسفه جبر تاریخ، زوال قطعی نظام ظلم اجتماعی و تبعیض طبقاتی بر خلاف آنچه می گویند، اعتقاد به اینست که هر وقت مردم در برابر ظلم حاکم در عالم قیام کردند قائم میرسد، و اینکه امام موعود منتظر مصلح قائم به شمشیر منتقم عدالت گستر آزادی بخش مردم جهان، در واقع منتظر ماست.

13-   توحید و نبوت و معاد سه اصل دین است به معنای اعم زیرا اگر هریک از این سه کم باشد دین نیست، و اسلام قرآن، دو اصل امامت و عدالت را اضافه دارد و شیعه هیچ نیست جز اسلام یعنی قرآن و سنت.

14-   معتقد به تقلید (به معنی تقلید مردم از متخصص در فروع عملی، فروع دین، احکام فقهی، یعنی تقلید فنی تخصصی یا علمی، نه عقلی و فکری و نه در اصول اعتقادی).

15-   به تقیه (نه از ترس، برای حفظ ایمان. نه تقیه فرد غیر مسئول و بیکاره بلکه تقیه افرادی که در راه ایمان و پیروزی حق، عدالت و امامت تلاش میکنند. در برابر دشمن یعنی اصل رازداری در مبارزه و نیز تقیه شیعه در جامعه بزرگ اسلامی در برابر مسلمانان اهل سنت برای جلوگیری از جنگ مذهبی، تعصبات فرقه ای و تفرقه و برای ایجاد وحدت اسلامی در قبال دشمن مشترک).

16-   به اجتهاد یعنی کوشش علمی آزاد افراد متخصص برای جستجوی دائمی حقایق اسلامی و تکامل در فهم اسلام و پاسخگوئی به مسائل جدید و شرایط متحول زمان و جامعه، نیازها و دشواریهای ویژه هر عصر و نسلی.

17-   به مرجعیت علمی و به نیابت امام برای رهبری فکری، اجتماعی و بسیج نیروها و بکارگیری امکانات در راه پیروزی دین خدا و زندگی خلق و آگاهی مردم نسبت به عقیده شان و سرگذشتشان.

18-   به پرداخت زکات و سهم امام برای تامین بودجه اقتصادی در راه اداره تشکیلات علمی و اجتماعی و تحقق برنامه ها و هدفهای علمی جامعه شیعی.

19-   به برگزاری مراسم محرم، عاشورا، ذکر، احیای خاطره ائمه و تشکیل مراسمات و جلسات مذهبی و حتی اشک، نه بعنوان یک سنت موروثی طبق معمول شنوائی، بلکه برای آموزش توده مردم، آگاهی جامعه و زنده نگهداشتن همیشگی مکتب شهیدان، نه فقط برای عزاداری زیرا که کسی نمرده است، شهیدان زنده جاوید اند و وحی حاضر هستند و عزادار نمیخواهند، پیرو می خواهند. شیعه به معنی پیرو علی است و پیرو حسین و زینب و خاندان پیغمبر و پیرو یک عمل عینی است نه پرستش که بر خلاف توحید است و نه حتی عشق تنها که بی شناخت و بی عمل یک امر عاطفی است.

20-   به توسل و شفاعت پیغمبر و ائمه و حتی خاک شهید بزرگ راه حقیقت، حریت و عدالت، حسین. نه به این معنی که عامل کسب نجات ناشایسته باشد بلکه برعکس عامل کسب شایستگی نجات اند.

21-   به نیایش نه بعنوان وسیله تخدیر و جانشینی بر عمل و مسئولیت راه نجات فردی و راه فردی نجات بعنوان عامل نیرومندی در پرورش ارزشهای متعالی انسانی.

22-   و بالاخره بعنوان روشنترین جهت و شدت و معنی ایمانم به تشیع علوی یعنی تشیع شهادت نه عزا، تشیع سرخ نه سیاه.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۷
میم په به

با رخ دادن رنسانس در اروپا و فرارسیدن دوران -به اصطلاح- روشنگری و نفی دین در این دوره، غرب پا به عرصه جدیدی گذاشت و –به اصطلاح- به پیشرفتهایی دست یافت و توانست ارزشهای خود را نظام بندی کرده و برای اداره جوامع بشری ساختارهایی را طراحی کند. در این دوره ایدئولوژی بلکه ایدئولوژی های گوناگونی برای اداره جامعه ارائه شد که در اثر احساس نیاز، به این نیاز پاسخ داده شد که لیبرالیسم، مارکسیسم، کاپیتالیسم، سوسیالیسم، مارکسیسم و ...در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از معروفترین این پاسخ ها می باشد.

با هجوم استعماری (به روش کهن) برای تسخیر کل جهان و تحمیل فرهنگ و ارزشهای دور شده از وحی خود به کل جهان تلاشی برای تزریق این مکاتب مختلف سیاسی، اقتصادی و مبانی حقوقی را به سایر ملل جهان صورت پذیرفت و به تبع این واقعه نیز فرنگی ها در میان ملل اسلامی نیز وارد شدند و این ملل تحت تاثیر –به اصطلاح- ترقی های آنان راهکار را در قبول این نظامات وارداتی دیده و ناگزیر از پیاده نمودن این نظامات شدند و مراکز دینی و علمی ملل اسلامی که در طی قرون گذشته آن نشاط کافی را از دست داده بودند، در مقابل مسائل جدید توانایی پاسخگویی درخور و مناسب برای تقابل با این ارزشهای بیگانه را نداشتند. به همین دلیل زمینه با جا افتادن و تبدیل آنها به جز غیر قابل تشکیک جامعه فراهم شد. این به معنی آن بود که حتی در صورتی که افراد واقع در راس این ساختارها دین مدار باشند هم نمیتوانند احکام و روح دین را از تعرض این ساختارها مصون نگهدارند و روح این ساختارها، خود را به احکام دینی تحمیل خواهد نمود و در حقیقت تعبد الهی در سطح و بعد اجتماعی عملا غیر قابل ادا می شود و عبادت تنها به حوزه فردی تنزل پیدا خواهد نمود و فرد دین مدار هر چه تلاش کند ساختارها اجازه و مجال گسترش دین در سطح اجتماعی را نمی دهد. چرا که روح این ساختارهای بوجود آمده در غرب –درخوشبینانه ترین حالت- اگر با دین ضدیت نداشته باشند هم با دین غیریت داشته و سمت و سوی آن بر خلاف دین میباشد. با وقوع انقلاب اسلامی و مطرح شدن دوباره دین در سطح اجتماع و بعدها با اعلام جنبش نرم افزاری و تلاش برای ارائه نظامات مورد نیاز برای اداره جامعه اسلامی و حتی در مقیاس فراتر جامعه جهانی نیازی در حوزه های علمیه علوم دینی احساس شد تا مسائل مستحدثه گوناگون و روزانه اداره جامعه اسلامی را با مبانی اسلامی حل شده و راهکار مناسب را ارائه دهند که در نهایت منجر به تحقق شعارها و آرمانهای بلند انقلاب اسلامی شود. با توجه به این دیدگاه، حوزه های

علمیه بار سنگینی بر عهده دارند و وظیفه ارائه نظامات گوناگون برای اداره جامعه جهانی بشر بر دوش آنان سنگینی می کند. به گونه ای که حتی اگر فردی که در راس این نظامات اجتماعی قرار گرفته، هم دین دار نباشد، با توجه به این که این نظامات از دل دین بیرون آمده است، تاثیر چندانی در اجرای دستورالعملهای آن نخواهد داشت.

نقطه نهایی تشکیل و قرار گرفتن آنها در محل مناسب به مثابه اجزای یک پازل، تشکیل تمدنی اسلامی خواهد بود که رابطه ای قابل بحث با حکومت عدل مهدوی خواهد داشت. لذا برای تنظیم و ارائه این ساختارها و نظامات به فقهی تحت عنوان فقه حکومتی نیاز داریم و به نظر جزو ضروریات تشکیل جامعه ای بر اساس اسلام می رسد.البته در این که آیا فقه حکومتی برای رسیدن به تمدن اسلامی کافی است و یا به فقه تمدنی نیاز داریم، صاحب نظران نظرات مختلفی را بیان داشته اند که مجال بحث در این مقال وجود ندارد.

سایت های مرتبط با این مطلب:

پایگاه اطلاع رسانی حجت الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میر باقری

تمدن اسلامی; معرفی اندیشه های استاد سید محمد مهدی میرباقری

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۵:۲۷
میم په به




دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                    


نسخه بدون متن


دریافت تصویر:                                            



موضوعات مرتبط:

     پوستر شهید محمودرضا بیضایی




۱۸ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۰۲
میم په به

سخن از فرهنگ و اقتصاد است. فرهنگی که به مثابه فضای تنفسی است و ‏"‏مهمتر از اقتصاد" و با اینکه با چشم دیده نمیشود بر هر معادله تاثیر گذاشته و از هر معادله ای تأثر میپذیرد.

vezarate farhang-galam.blog.ir

مقصود ما از فرهنگ آنی نیست که در ترکیب وزارت "فرهنگ و ارشاد اسلامی" قالب کرده اند و این دو اشتراک لفظی هستند چرا که وزارت فرهنگ وظیفه خود را در حفظ و نگهداری چند فیلم، کتاب،تلاش برای بازگشایی "خانه" های توقیف شده و بزرگداشت و تکریم چند شخصیت-که میگویند هنرمندند- تعریف کرده است. پس انتظار فرهنگ آفرینی و تغییر و تحول و زمینه سازی برای مقبولیت صورت فکری جدید[1] از این وزارت نباید داشت. به نظر میرسد بخشی از نارسایی هایی که در زمینه فرهنگ در جامعه احساس میشود ناشی از این امر است که مسئولین و متولیان به فرهنگ همچون مقوله ای بخشنامه ای و جشنواره ای نگاه میکنند. در این دوران گذار باید به فکر راهها و روشهای جدید برای موضوع فرهنگ و فرهنگ سازی و کار فرهنگی بود. اگرچه پیش از این بر ضرورت ضمیمه سازی پیوست فرهنگی طرح ها از سوی حضرت آقا تاکید شده است ولی آنچه که مشاهده میشود مسامحه در این اقدام است و از نظر نگارنده دلایل آن عدم توجیه مدیران و برنامه ریزان در ضرورت تهیه و تدوین این پیوست و یا در صورت تدوین عدم اجرای صحیح آن است.

vazir e farhang-jannati-galam.blog.ir

اگرچه در این سال که موضوع فرهنگ به موضوع داغ تبدیل شده و وزارت فرهنگ خود را تنها مخاطب سخنان آقا در مورد فرهنگ میداند و در سخنرانی های مختلف بر سنگینی بار مسئولیت این وزارت خانه تاکید میکند اما مخاطبین این سخنان کلیه وزرا، مسئولین، مدیران، برنامه ریزان و حتی میتوان گفت تک تک افراد جامعه هستند. اگر فرهنگ را همچون اتمسفر و فضای تنفسی بپذیریم کوچکترین عملمان- که تنفس است-را در این فضا تاثیرگذار خواهیم دانست و نمیتوانیم هر عملی را بدون ملاحظه و با این استدلال که سازمانی به نام "محیط زیست" مسئول سلامت جو و هوای مورد نیاز بشر است، انجام دهیم.

sal 93-galam.blog.ir

همانطور که در دوران دفاع مقدس جنگ در راس امورات قرار داشت[2] و در تمام وزارت خانه های دولت، کارها با هدف تامین نیازهای جنگ و با رویکرد تسهیل مشکلات آن بود و مردم امور جنگ را تا حدود زیادی پشتیبانی میکردند و علاوه بر آن همه ایثاری که جوانان و رزمندگان در خط مقدم جبهه ها میکردند حتی در مواردی در شهرها شاهد فداکاری هایی در حیطه اقتصادی بودیم، امروز نیز باید با چنین عزمی به عرصه فرهنگ و اقتصاد تاخت و این میدانها را فتح کرد. آنچه که این مقدمات ایجاب میکند اینکه تنها مسئول فرهنگ سازی و حفظ و حراست از فرهنگ و هویت اسلامی-ایرانی، وزارت فرهنگ و ارشاد نیست و حتی در صورت اصلاح ساختار و باز تعریف وظایف این وزارت خانه، این نهاد توانایی چنین امری را ندارد و باید به فکر تغییر و اصلاح ساختار کلیه وزارت خانه های دولت بود. برای مثال باید وزارت خانه هایی با نامهای وزارتخانه اقتصاد و ارشاد اسلامی، جهاد کشاورزی و ارشاد اسلامی، نفت و ارشاد اسلامی،علوم تحقیقات و ارشاد اسلامی و ... ایجاد نمود.

پی نوشت ها:

[1] تعریف دکتر احمد فردید از انقلاب: انقلاب یعنی از بین بردن صورت فکری غالب و تثبیت صورت فکری جدید.

[2]... و الآن ما کارمان آنى که در رأس امور است همه مى‏دانید که الآن جنگ است... صحیفه امام    ج‏17    254

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۳ ، ۰۰:۳۲
میم په به


nasrollah-galam.blog.ir



دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                    


استفاده شده از این عکس:



۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۳۸
میم په به


beyzai-galam.blog.ir



دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                    



۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۱۴:۲۸
میم په به

توجه: این متن از سایت شخصی برادر شهید محمود رضا بیضایی (احمدرضا بیضایی) برگرفته شده است:       اســــکالپل

تهران – میدان آرژانتین (پایانه بیهقی) – غروب

تلفنم دارد زنگ می‌خورد. گوشی را از توی جیبم در می‌آورم و جواب می‌دهم. محمودرضا است. خوش و بش می‌کند و می‌پرسد کجا هستم. از صبح برای کاری تهرانم؛ می‌گویم کارم تمام شده، ترمینالم، دارم بر می‌گردم تبریز. می‌گوید کی وقت داری؟… حرف مهمی دارم. می‌گویم الان، بگو. می‌گوید الان نمی‌شود و باید هر وقت که کاملا وقتم آزاد است بگوید. اصرار می‌کنم که بگوید. می‌گوید می‌توانی بیایی خانه؟ می‌گویم من فردا باید تبریز باشم، کار دارم اگر می‌شود تلفنی بگویی، بگو. می‌گوید من دوباره عازمم اما قبل از رفتن حرف‌هایی هست که باید به تو بزنم. می‌گویم مثلا؟ می‌گوید اگر من شهید شدم می‌ترسم پدر نتواند تحمل نکند؛ پدر را داشته باش. می‌گویم خداحافظ! من تا یکساعت دیگر خانه شما هستم. می‌گوید مگر تبریز نمی‌روی؟ می‌گویم نه، امشب می‌مانم. می‌گوید بخاطر این چیزی که گفتم؟ گفتم خودم می‌خواهم که بیایم، حالا ول کن. و راه می‌افتم سمت اسلامشهر.

اسلامشهر – خانه محمودرضا

همه چیز در خانه عادی است. پذیرایی همسرش، بازی دختر دو ساله‌اش، بساط چایی، شام روی گاز، تلویزیون روشن، پتوهای ساده‌ای که کنار دیوار پهن هستند و خود محمودرضا، چهره همیشه آرامش، همه چیز مثل همیشه توی این خانه معمولی، معمولی و عادی است و سر جای خودش. هیچ علامتی از خبر خاصی به چشم نمی‌خورد. می‌نشینیم. منتظر می‌مانم تا سر صحبت را باز کند ولی حرفی نمی‌زند. دو سه ساعت تمام منتظر می‌مانم اما حرف‌هایمان کاملا عادی پیش می‌روند. سعی می‌کنم صبور باشم تا سر صحبت را باز کند ولی او حاضر نیست چیزی به زبان بیاورد. بالاخره صبرم تمام می‌شود و می‌گویم بگو! می‌گوید من شهید شدم بنظر تو محل دفنم تبریز باشد یا تهران؟! می‌گویم این حرفها را بگذار کنار و مثل همیشه بلند شو برو مأموریتت را انجام بده، شهید شدی، من یک فکری برایت می‌کنم! بدون اینکه تغییری در چهره‌اش ایجاد بشود با آرامش شروع می‌کند به توضیح دادن در مورد اینکه اگر تبریز دفن بشود چطور میشود و اگر تهران دفن بشود چطور؟ عین کلوخ مقابلش پخش می‌شوم وقتی دارد اینطور عادی درباره دفن شدنش حرف می‌زند. جدی نمی‌گیرم. هر چند همیشه در مأموریت‌هایش احتمال شهادت روی شاخش است. تلاشش برای جواب گرفتن از من درباره انتخاب محل دفنش و فهماندن قضیه به من که شهادتش در این سفر قطعی است نتیجه نمی‌دهد.

محمودرضا بیضائی (نام مستعار: حسین نصرتی)

ولادت: ۱۸  آذر ۱۳۶۰، تبریز

شهادت: ۲۹ دی ۱۳۹۲، زینبیه – در اثر اصابت ترکش به ناحیه سر


۱۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۲ ، ۱۵:۰۷
میم په به
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
هم اکنون عصر روز 13 خرداد ماه سال 1392 ،11 روز مانده به یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ،اولین مطلب وبلاگ را می نویسم و هدفم از این کار بیان دیدگاه ها و نظراتم برای همه علاقه مندان و دوست داران این حوزه و انتشار آن در فضای «غیر واقعی»است. بنده در این وبلاگ سعی دارم با انتشار مطالبی مستند و مستدل و کاملا منطقی ،نقشی همچون عمار را ایفا کنم و صمیمانه  آماده دریافت پیشنهادات و انتقادات و نکته نظرات همنه دوستان هستم. از دیگر اهدافم در ایجاد این وبلاگ ارائه محتواهای دیجیتال از جمله: فیلم ،مستند ،پوستر و عکس هایی با موضوعات سیاسی، دینی ،فرهنگی و اجتماعی می باشد که امید دارم مورد رضایت همه علاقه مندان و دوستان و همفکران و به خضوص غیر همفکران قرار گیرد.
پل ارتباطی دوستان با اینجانب از طریق آدرس های زیر میسر می باشد:

MPBABAILOO@YAHOO.COM

MPBABAILOO@GMAIL.COM

سامانه پیام کوتاه: 50002040104304

galam.blog.ir


۳ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۲ ، ۱۵:۴۵
میم په به