ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

دات بلاگ دات آی آر
ــــقَــــلَــــمـــــــــــــــــــ

سید مرتضی آوینی در مقاله اسلامیت یا جمهوریت؟ :
«جمهوری اسلامی» تعبیری نیست که از انضمام این دو جزء -جمهوریت و اسلامیت - حاصل آمده باشد و چنین دریافتی از همان آغاز بر یک اشتباه غیر قابل جبران بنا شده است. «جمهوری اسلامی» تعبیری است که بنیانگذار آن برای «حکومت اسلامی آن سان که دنیای امروز استطاعت قبول آن را دارد» ابداع کرده است و تعبیر جمهوری اسلامی اگر چه حد و رسم این نظام را تبیین می کند ، اما در عین حال از اظهار ماهیت و حقیقت آن عاجز است. ذهن انسان امروز به مجرد مواجهه با تعبیر «جمهوریت» متوجه پارلما نتاریسم و انواع دموکراسی می شود، و اما در مواجهه با تعبیر «اسلامیت» هیچ مصداق روشن و یا تعریف معینی نمی یابد، چرا که اسلام ، به مثابه یک نظام حکومتی ، بر هیچ تجربه تاریخی از دنیای جدید استوار نیست. تجربه تاریخی صدر از اول نیز صورتی مدون ندارد و در نسبت با انواع نظام های حکومتی در دنیای جدید تعریف نشده است.

پیام های کوتاه

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وبلاگ قلم» ثبت شده است



دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                     







دریافت تصویر:                                             
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۱۴:۱۷
میم په به




دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                    

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۳ ، ۱۴:۱۴
میم په به

پوستر شماره 1 همراه با فایل لایه باز


دریافت تصویر:                                             


دریافت فایل لایه باز:                                     



پوستر شماره 2 همراه با فایل لایه باز


دریافت تصویر:                                             


دریافت فایل لایه باز:                                     


۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۴:۰۵
میم په به



دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                    



موضوعات مرتبط:

     سری پوستر 2-بیضاء

      سری پوستر1-بیضاء

     پوستر شهید محمودرضا بیضایی


۱۸ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۲۱:۱۶
میم په به

بعد از وقوع انقلاب اسلامی و مطرح شدن ادعای تشکیل حکومت اسلامی پس از قرنها، ساختارهای به ارث رسیده از نظام گذشته که خود از سوغاتی های تمدن غرب بود تا حد ممکن سعی در هماهنگ سازی این ساختارها و نظامات با محوریت ولایت فقیه شد و تغییراتی با نظام گذشته پیدا کرد که تا حدی می توانست (هرچند با راندمان پایین)در مرحله گذار از مدرنیته به سوی تمدن اسلامی پاسخگوی نیازها باشد. اما با گذشت زمان کم کم نشانه هایی از عدم کارآمدی این نظامات نسبتا تغییر یافته شکل گرفت و در سایر نظامات تاثیرات آن احساس شد.

جهت روشن شدن بیشتر این بحث با طرح مصادیق کلی میتوان به مقصود نویسنده رسید. برای مثال صریحا می توان گفت که اسلام برای خود اهداف تربیتی دارد که مقصد نهایی آن سعادت به معنای موفقیت در دنیا و آخرت است حال برای رسیدن به این هدف از سازوکارها و تشکیل ساختارهایی سعی در تحقق این هدف باید استفاده کرد. اما آنچه که اکنون برای تربیت تک تک افراد جامعه اسلامی استفاده می شود برگفته از نظامات تمدن غرب است که به دلیل متفاوت بودن مقصد و هدف تربیتی آن (که صرفا این دنیایی است) ناگزیر نتیجه نهایی آن« بدین صورت خواهد بود که تربیت افراد جامعه اسلامی با تربیت جوامع غربی هیچ تفاوتی نداشته و موجب پذیرفته شدن ارزشهای نظام تمدنی غرب در جامعه اسلامی شده و در نهایت انقلابی که ادعای اسلامیت می کرد در دام تمدنی غربی افتاده و استحاله می گردد و از اسلام ظواهری بیش باقی نمی ماند. البته این مثال یکی از چندین مثال قابل طرح است که میتوان آنها را در جامعه و در بین نخبگان و اهل اندیشه و فکر مطرح کرد. نظامات اقتصادی(نظام بانکداری و ...)، نظامات آموزشی(نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، نهادهای تربیتی و ...)و سایر نظامات اجتماعی و فرهنگی از جمله این مثالهاست که با جرات می توان به تفاوت اهداف در الگوهای نظام تمدن غرب و اسلام اشاره کرد.

با مقدمات ذکر شده می توان به این نتیجه رسید که برای جلوگیری از انحراف و استحاله فرهنگی جامعه به پا خواسته ایران، تا جایی که نهایت این خیزش به نام اسلام و به کام تمودن غرب گردد، باید به فکر تولید فکر و اندیشه های بنیادین جهت طراحی الگوهای مدیریتی جامعه اسلامی بود و به پاسخ گویی به سوالاتی که هر روز در عرصه های گوناگون مطرح میشود پرداخت. سوالاتی از این سنخ که "آیانظام بانکداری موجود در کشور با هدف نهایی اسلام که تعالی انسان است متناسب است؟"، "آیا نظام سیاسی ما با آن هدف تناسبی دارد؟"، "نسبت نظام آموزشی فعلی ما با نظام آموزشی ایده آل چگونه است؟". عده ای از متفکران اسلامی ادعای تفاوت و یا حتی تقابل نظام های مختلف موجود با نظامات ایده آل (مد نظر اسلام) دارند که علاوه بر نقد و رد ساختارهای مدیریتی کنونی جامعه به پاسخ دهی این سوالات جهت بهبود وضعیت جامعه و افزایش رت=اندمانت و در نهایت رسیدن به الگوی مورد نظر اسلام می پردازند.

سالها قبل مقام معظم رهبری از حرکت و جنبشی نام بردند به نام "جنبش نرم افزاری تولید علم" که حرکتی جهت تولید نرم افزارهای(به معنای ساختارها، نظام ها و سازوکارها)بنیادین مورد نیاز اداره جامعه اسلامی بوده و نخبگان جامعه با نقد و بررسی افکار و نظریات مطرح تلاشی برای نظریه پردازی در مورد مسائل مختلف و ارائه الگوی کامل و جامعی برای اداره جامعه ما و یا حتی سایر جوامع بشری به سوی اهداف توصیه شده دین اسلام انجام میدهند. در صورتی که این جنبش فراگیر نشده و یا با وجود تلاش، به الگوی جدیدی برای اداره امور مختلف بشری نرسد به دلیل آشکار شدن ضعفهای فراوان نظامات و الگوهای غربی الگوهای دیگری توسط سایر گروه ها با ارزشهای غیر دینی به جهان ارائه خواهد شدکه با پذیرفتن این الگوها آسیب ها و ضعف های آن در جامعه آشکار شده و باعث انحراف انقلاب اسلامی از مسیر خود (تشکیل تمدن اسلامی) به سوی هضم شدن در دل تمدن غرب می گردد.

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۳ ، ۲۰:۵۲
میم په به

یکی از اساتید در یکی از جلسات می فرمود: "قبل انقلاب فکر میکردم دو چیز بعد انقلاب از جامعه برچیده خو.اهد شد. یکی از آنها فوتبال بود که نشد". او ادامه داد: "فکر میکردم فوتبال ابزار استعماری است". بعد از این جمله ایشان پرسیدم: "استاد الان چطور فکر می کنید؟". ایشان برای پاسخ به این پرسشم به مصاحبه یکی از مدیران فوتبالی استناد کرده و این طور گفت: "مدیران فوتبالی این ورزش را به عنوان یک سرگرمی و راهی برای تخلیه هیجانات جوانان و علاقه مندان جهت جلوگیری از بسیاری از مشکلات اجتماعی میدانند که در این مصاحبه این مدیر پرسشی را مطرح کرده که " آیا در جامعه ما مکان مشابهی وجود دارد که عده ای ساعاتی را در آنجا بگذراند و سرگرم شده و هیجانات خود را تخلیه کند؟"". باید اذعان کرد که در واقع چنین موقعیتی در هیچ مکان و هیچ سرگرمی با این محبوبیت و ضریب نفوذ وجود ندارد اما شایسته است که علاوه بر اشاره به نقاط مثبت( البته محدود) به نقاط پر تعداد منفی آن نیم نگاهی داشته باشیم. امروز با گذشت بیش از 35 سال از آغاز انقلاب جهانی اسلام هنوز نتوانسته ایم دست در ذات فوتبال برده و آن را تسخیر کرده و آن را اندکی با نظامات فرهنگی و نظامات اجتماعی اسلام سازگار کنیم.

شاخص ترین نفعی که فوتبال می توانست در چند دهه گذشته برای انقلاب و در سمت و سوی انقلاب مثمر ثمر باشد بالا بردن نام و پرچم کشور باشد که حتی این هدف نیز آن طور که شایسته است صورت نگرفته است و با این فضای به وجود آمده در فوتبال کشور بعید به نظر می رسد که به راحتی به این هدف نایل شویم.

طرفداران نظری فوتبال در کشور در پاسخ به ادعای عدم کارآمدی و کم فایده بودن فوتبال در کشور و عدم سازگاری آن با روح فرهنگ اسلامی، به استفاده از فوتبال به عنوان ابزار سیاسی برای بالا بردن برد سیاسی در جهان اشاره می کنند که در وضعیت فعلی با وجود سرمایه گذاری های بسیار هنگفت از این نوع استفاده نیز محرومیم.

پس پرسشی عمیق باید در سطح نخبگان و یا حتی عموم افراد جامعه مطرح شود که آیا وقت آن نرسیده است که اندکی در تفکراتمان در مورد فوتبال تجدید نظر کنیم  و یا حتی سازوکاری بهتر و کارآمدتر جهت بهبود و افزایشراندمان آن در جهت رسیدن به اهداف متعالی انقلاب (مثلا استفاده ابزاری از آن در بعد سیاسی و بین المللی) تعبیه گردد؟ نگارنده بسیار حقیرتر از آن است که قصد تعیین تکلیف فوتبال در کشور داشته باشد بلکه مقصودم را میتوان در یک جمله بیان کرد:


"شاید فوتبال چموش تر از آن باشد که به آسانی برای انقلاب رام شود."

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۱۲:۴۸
میم په به



دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                    



نسخه portrait با رزولوشن بالا(حجم بالا)




دریافت تصویر:(24Mb)                                     


دریافت فایل لایه باز:(334Mb)                           


۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۳ ، ۰۱:۱۴
میم په به


دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                    



۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۸
میم په به





دریافت تصویر:                                            


دریافت فایل لایه باز:                                    



موضوعات مرتبط:

      سری پوستر1-بیضاء

     پوستر شهید محمودرضا بیضایی



۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۶
میم په به
متن زیر خلاصه ای از کتاب "امت و امامت" دکتر علی شریعتی است که بعد از انقلاب مغضوب روشنفکران قرار گرفته و دیگر منتشر نشده است. چرا که این کتاب گویای بسیاری از حقایق درباره این بزرگوار است.



این متن توسط استاد بزرگوار جناب دکتر جوادی فام-استاد فلسفه و دروس معارف- از کتاب مذکور که به گفته خودشان قبل از انقلاب تهیه کرده بودند، خلاصه نویسی شده است:

 منِ غیر نظامی، علی شریعتی، متهم به هر اتهامی که میتوان بزبان آورد، معتقدم به:

1-    یگانگی خدا.

2-      حقانیت همه انبیا از آدم تا خاتم.

3-      رسالت و خاتمیت حضرت محمد (ص).

4-      وصایت و ولایت و امامت علی بزرگوار.

5-      اصالت عترت بعنوان تنها باب عصمت برای ورود به قرآن و سنت.

6-      اعلام وصایت و امامت علی بوسیله پیغمبر نه تنها در غدیر خم بلکه در 21 مورد دیگر.

7-      شوری که یک اصل اسلامی است.

8-      پیغمبر اسلام دارای دو رسالت بود یکی ابلاغ وحی (نبوت) و دیگری بنیاد امت (امامت).

9-      اما تاریخ، بر اساس خواست پیغمبر و پیش بینی وی پیش نرفت و از سقیفه به بعد کم کم منحرف شد و اسلام در تاریخ دو مسیر جداگانه گرفت:

- تسنن اسلامی که در طبقه حاکم جریان یافت.

- و تشیع اسلامی که در طبقه محکوم در میان مردم مظلوم و عدالتخواه جریان یافت.

10-   خلافت در تاریخ پیروز شد و امامت تحقق اجتماعی نیافت و غیبت پیش آمد.

11-   عصر غیبت (از غیبت امام آخرین تا ظهور آخرالزمان) عصر مسئولیت رهبری اجتماعی مردم است و دوران انتخاب رهبر به عنوان مقام ( نیابت امام) بوسیله مردم.

12-   اصل انتظار فرج بعد از شدن، بعنوان انتظار ، مذهب اعتراض به عنوان یک فلسفه جبر تاریخ، زوال قطعی نظام ظلم اجتماعی و تبعیض طبقاتی بر خلاف آنچه می گویند، اعتقاد به اینست که هر وقت مردم در برابر ظلم حاکم در عالم قیام کردند قائم میرسد، و اینکه امام موعود منتظر مصلح قائم به شمشیر منتقم عدالت گستر آزادی بخش مردم جهان، در واقع منتظر ماست.

13-   توحید و نبوت و معاد سه اصل دین است به معنای اعم زیرا اگر هریک از این سه کم باشد دین نیست، و اسلام قرآن، دو اصل امامت و عدالت را اضافه دارد و شیعه هیچ نیست جز اسلام یعنی قرآن و سنت.

14-   معتقد به تقلید (به معنی تقلید مردم از متخصص در فروع عملی، فروع دین، احکام فقهی، یعنی تقلید فنی تخصصی یا علمی، نه عقلی و فکری و نه در اصول اعتقادی).

15-   به تقیه (نه از ترس، برای حفظ ایمان. نه تقیه فرد غیر مسئول و بیکاره بلکه تقیه افرادی که در راه ایمان و پیروزی حق، عدالت و امامت تلاش میکنند. در برابر دشمن یعنی اصل رازداری در مبارزه و نیز تقیه شیعه در جامعه بزرگ اسلامی در برابر مسلمانان اهل سنت برای جلوگیری از جنگ مذهبی، تعصبات فرقه ای و تفرقه و برای ایجاد وحدت اسلامی در قبال دشمن مشترک).

16-   به اجتهاد یعنی کوشش علمی آزاد افراد متخصص برای جستجوی دائمی حقایق اسلامی و تکامل در فهم اسلام و پاسخگوئی به مسائل جدید و شرایط متحول زمان و جامعه، نیازها و دشواریهای ویژه هر عصر و نسلی.

17-   به مرجعیت علمی و به نیابت امام برای رهبری فکری، اجتماعی و بسیج نیروها و بکارگیری امکانات در راه پیروزی دین خدا و زندگی خلق و آگاهی مردم نسبت به عقیده شان و سرگذشتشان.

18-   به پرداخت زکات و سهم امام برای تامین بودجه اقتصادی در راه اداره تشکیلات علمی و اجتماعی و تحقق برنامه ها و هدفهای علمی جامعه شیعی.

19-   به برگزاری مراسم محرم، عاشورا، ذکر، احیای خاطره ائمه و تشکیل مراسمات و جلسات مذهبی و حتی اشک، نه بعنوان یک سنت موروثی طبق معمول شنوائی، بلکه برای آموزش توده مردم، آگاهی جامعه و زنده نگهداشتن همیشگی مکتب شهیدان، نه فقط برای عزاداری زیرا که کسی نمرده است، شهیدان زنده جاوید اند و وحی حاضر هستند و عزادار نمیخواهند، پیرو می خواهند. شیعه به معنی پیرو علی است و پیرو حسین و زینب و خاندان پیغمبر و پیرو یک عمل عینی است نه پرستش که بر خلاف توحید است و نه حتی عشق تنها که بی شناخت و بی عمل یک امر عاطفی است.

20-   به توسل و شفاعت پیغمبر و ائمه و حتی خاک شهید بزرگ راه حقیقت، حریت و عدالت، حسین. نه به این معنی که عامل کسب نجات ناشایسته باشد بلکه برعکس عامل کسب شایستگی نجات اند.

21-   به نیایش نه بعنوان وسیله تخدیر و جانشینی بر عمل و مسئولیت راه نجات فردی و راه فردی نجات بعنوان عامل نیرومندی در پرورش ارزشهای متعالی انسانی.

22-   و بالاخره بعنوان روشنترین جهت و شدت و معنی ایمانم به تشیع علوی یعنی تشیع شهادت نه عزا، تشیع سرخ نه سیاه.


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۱۷
میم په به