نه در "ضاحیه"بیروت
نه حتی در کوچه پس کوچه های "صعده"
و نه حتی تر در ریف "دمشق"
نگهش داشته ام برای رویارویی در کف خیابانی
در کف خیابان "مِناخِم بِگین"*
این جان ناقابلم رو گویم
زمون جنگ مادرا نگران بودن که نکنه بچم هوایی بشه و پاشه بره جِپه (جبهه).
ولی حالا چی؟
مامانا الان نگرانیشون از اینه که نکنه این دوره های آموزشی ای که مسجد و پایگاه بسیج برگزار می کنه با حوادث چند هزار کیلومتر اون ورتر تو سوریه، عراق، تو یمن ارتباطی داشته باشه.
مااااام که پروفشنالی (تخصصا) خوب بلدیم توریه کنیم...
از چشم مامانا به دور. باید اینجا یه اعترافی بکنم که با اجازه بزرگترا بـــــَعله.
حالا هی شما بگید که آغــــااا کو پیشرف کردیم؟؟؟
پ ن: اینو اول تو قسمت دلــــــــدرد نوشته بودم، حیفم اومد اونجا بپوسه، اووردمش اینجا.
با دوستان قصد داشتیم یک طرح ویدئویی در مورد یمن کار کنیم که نیاز به پرچم این کشور داشتیم. کل شهر رو گشتیم آخرش گفتن آماده شو نداریم. تو بین پرچم های آماده از پرچم فلان کشور آسیایی بگیر تا پرچم اتحادیه اروپا توشون بود.
اینجوری شد که عمیقا آرزو کردم ای کاش این عربستانه به جای بیچاره یمن (که پرچمش تو ایرانم پیدا نمیشه) به اتحادیه اروپا حمله می کرد!
چی میـــــــــــــــــشد...
خلاصه مجبور شدیم به قیمت 5-6 برابرش سفارش بدیم واسمون بزنن